جدول جو
جدول جو

معنی هفت هیکل - جستجوی لغت در جدول جو

هفت هیکل(هََ هََ /هَِ کَ)
هفت آسمان. (برهان) :
به این هفت هیکل که دارد سپهر
سرم هم فروناید از راه مهر.
نظامی.
، هفت زمین، تعویذها و بازوبندها را نیز گویند. (برهان) ، هفت دعاست که در هر روز هفته یک دعااز او خوانند که موجب امن و سلامت باشد. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
هفت هیکل
هفت پیکر گواژ هفت سپهر، هفت اشکوب زمین
تصویری از هفت هیکل
تصویر هفت هیکل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هََ پَ / پِ کَ)
کنایت از هفت آسمان. (برهان) ، هفت کوکب سیار. (برهان) ، جایی که در آن هفت گونه نقش باشد:
آن سراچه که هفت پیکر بود
بلکه ارتنگ هفت کشوربود.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ)
دهی است از بخش حومه شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(هََ خَ / خِ)
به کنایت، هفت اقلیم یا مردم هفت اقلیم:
زهی ترکی که میر هفت خیل است
ز ماهی تا به ماه او را طفیل است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(هََ یَ / یِ)
یکی از هفت بخش چیزی. سبع. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هفت یک
تصویر هفت یک
یک جزو ازهفت جزوچیزی یک هفتم (7، 1) سبع
فرهنگ لغت هوشیار